رویا نباف مغز مریضم تمام شد پرواز کرد رفت عزیزم تمام شد
هی زل نزن به کوچه ی بعد از گذشتنش انقد نمیر در تب بی رحم رفتنش
گرد و غبار لقمه ماهی نمیشود هرگز سفید رفیق سیاهی نمیشود
راحت بخواب چسب بزن چشم هات را با نخ بدوز هم لب و هم زخم هات را
بغضی گره بزن به تن مرد اشک ها لب تر کن از گلوله خونسرد اشک ها
تابوت کن تمام جهان را برای خود با من بیا کمی جلو در ماورای خود
در بعد گنگ دوم دنیا قدم بزن خود را بغل کن و تک و تنها قدم بزن خفاش ها برای چه خفاش میشوند
این راز ها برای تو کی فاش میشوند دی ان ای تو در چه زمانی شبیه کیست
شاید درون بعد چهارم بهشت نیست کلی خطوط صاف مواضی کنار هم کلی کتاب جبر و ریاضی کنار هم
شاید تو یک نفر از ده نفر تویی یا تو نباشی همانی که در تویی تصغیر کن درون خودت را بدون من خود را
به اسم اصلیت اینبار صدا بزن حالا بخواب چسب بزن چشم هات را با نخ بدوز هم لب و هم زخم هات را