تو رو از دور که دیدم به خودم گفتم که این همانست که من یه عمر پی اش میگشتم
آمدم نزدیکت که زبان بگشایم از خجالت دو قدم من به عقب برگشتم
تا نگاهی به من کردی و با لبخندت یه کاری کردی که از ذوق در آمد اشکم
حالا تویی یار من من به فدات میشوم روزی هزار بار عزیز قربونه تو میروم
حالا تویی یار من من به فدات میشوم روزی هزار بار عزیز قربونه تو میروم
حالا چند سال از آن روز ما میگذرد من هنوزم مثله سابق تو را مینگرم
تو برایم عزیزی تو خانومه منی میگذارم من احساسه تو را روی سرم
حالا تویی یار من من به فدات میشوم روزی هزار بار عزیز قربونه تو میروم
حالا تویی یار من من به فدات میشوم روزی هزار بار عزیز قربونه تو میروم
حالا تویی یار من من به فدات میشوم روزی هزار بار عزیز قربونه تو میروم
حالا تویی یار من من به فدات میشوم روزی هزار بار عزیز قربونه تو میروم